چندین ساله که بین دو کشور،یک نبرد حماسی در حال وقوعه،یکی از اون کشورها یه سرباز ویژه فرستاد که به طرف دیگه ای رفتن و به کشوری که قبلا متعلق به اونها بود حمله کردن،در اون منطقه همه ی زنان مجبورن به مردهای حشری خدمات جنسی بدن...
دوتا خونواده که همسایه ی هم هستن، پدر هرخونواده بهترین دوست های هم هستن،بخاطر همین اونا مثل یه خونواده ی بزرگ و شاد کنار هم زندگی میکنن.کوکی تنها پسر خونوادست... یک روز جفت خونواده ها برای مسافرت آماده میشن اما چهار دختر خودشونو نبردن...
قرض ها و بدهی های پدر کورو کون به اون میرسه و اون برای پرداخت تمامی بدهی ها مجبوره مثل یه خدمتکار به بردگی در بیاد...