کنار خونه ی تاکومی دخترهایی زندگی میکنن که از بچگی باهاشون بزرگ شده و رشد کرده،یک روز پدر تاکومی دوتا دختر خوشگل و ناز رو به خونه میاره و اونهارو به عنوان اعضای جدید خانواده معرفی میکنه،چه تغییراتی در انتظار زندگی تاکومی هست؟
این واقعاً اسمش ماساژه؟ سوتا برای گرفتن انتقام به حمام زنونه میره و درحالی که بدن های لخت دخترای والیبالیست رو دید میزنه،یکی از اونهارو مورد ماساژ قرار میده و هرچقد دلش بخواد بدن نرم اون رو میماله،میشه یکم بیشتر ماساژم بدی؟
آکیرا با هزار کصکلک بازی برنامه میریزه تا داف دبیرستانشون رو بزنه زمین اما از شانس کیری تر از اسمش سر و کله خواهرش پیدا میشه و قرارش رو به هم میزنه. قافل از اینکه خواهر دیوثش واسش هزار نقشه چیده
واتاسه یه دختره کیوت و بامزست که یه بسته ی پر از کاندوم سایز ایکس لارج به عنوان بخشی از تکالیف کاری دریافت میکنه،ولی اون نمیدونه چطوری میتونه روی اونا تحقیق کنه،وقتی توی محل کار یکی از پسرای خوشتیپ میاد پیشش همه چی دست به دست هم میده تا این دختر و پسر به خونه ی واتاسه برن و اون پسر همه ی کاندوم هارو توی خونه ی واتاسه ببینه و تعجب کنه....!
این آخرین تعطیلات تابستونیه که باهم توی یه مدرسه هستیم.پس بیا بهترین تابستون زندگیمونو کنار هم بسازیم و حسابی خوشگذرونی کنیم...
"لطفا اینجارو امضا کنید" یه روز یه دختر بازاریاب درب خونه ی هارو-نی رو میزنه و محصولات شرکتشونو (شربت بزرگ کننده ی آلت تناسلی) برای فروش معرفی میکنه،با یکبار تست رایگان که شامل سکس کردن با خود خانم بازاریاب هم میشه. اما چیزورو دختری که 10سال از هارو کوچیکتره و باهم بزرگ شدن بالاخره بعد از مدتها همدیگه رو ملاقات میکنن و همه چی از بغل کردن هم توی خواب شروع میشه...
ایریسیه دختر اِلف همه چی تمام،وقتی وارد مدرسه ی جدیدش میشه همه متوجه میشن که اون توی هرچیزی بهترینه،اونقدر خوبه که هرکسی نمیتونه بهش نزدیک بشه و باهاش رابطه برقرار کنه اما یه نفر هست که خوش شانس ترین مرد توی مدرسشونه و کوس خیس ایریس رو حس میکنه...
یه دختر و پسر نوجوون که دوستای معمولی همدیگه هستن،عاشق همدیگه میشن و تصمیم به داشتن سکس میگیرن،اما بدون تجاوز یا خشونت یا هرچیز دیگه ای،کاملا رمانتیک و عاشقانه...
برای تعطیلات عید دایسوکه به یه جزیره ی پر کص و سکسی ای میره،اون حال و هوا فقط یه کص کم داره که تعطیلاتت رو به بهترین شکل ممکن بگذرونی و لذت ببری...
دوتا خونواده که همسایه ی هم هستن، پدر هرخونواده بهترین دوست های هم هستن،بخاطر همین اونا مثل یه خونواده ی بزرگ و شاد کنار هم زندگی میکنن.کوکی تنها پسر خونوادست... یک روز جفت خونواده ها برای مسافرت آماده میشن اما چهار دختر خودشونو نبردن...
هونوکا وقتی با تنقلات و آب میوه و خوراکی های دیگه که برای داداشش خریده بود به خونه رسید متوجه شد که برادرش یه دختر آورده توی خونه،اون دختر همکلاسی داداشش بود ولی هونوکا اینو نمیدونه و فکر میکنه اون دوست دخترشه و باهم سکس کردن....
از اونجایی که خونواده ی پسر برای تجارت به خارج از کشور رفتن. ریجی مجبور شد به روستا برگرده و اونجا زندگی کنه، موقعی که تصمیم گرفت از حمام توی فضای باز لذت ببره، دوتا دوست دوران بچگیش که دختر هم هستن رو میبینه،داستان از اینجا شروع میشه...
یه اکیپ 5 نفره ی دختر کیوت و ناز انواع و اقسام خوشگذرونی هارو با تنها پسر گروهشون انجام میدن و ازش لذت میبرن....
آنچه به عنوان یه زندگی عادی دانش آموزی شروع شد،حالا دیگه هرزنی رو که میشناسه رویای سکس دیوونه وار باهاش رو داره و آخرشم خودش رو لا به لای چهارتا دختر قرار میده جوری که نمیدونه از کجا شروع کنه!
آسوکا دختر کیوت و بامزه ایه که دوست دوران کودکیش مجبور شده داخل خونه ی اون و مادرش زندگی کنه،اما اونا مطمئن نیستن چه احساسی به همدیگه دارن،فقط یه دوستی خشک و خالیه یا بیشتر؟
استاد ورزشی من دوست دوران کودکی منه. اون نمیتونه با مردها ارتباط برقرار کنه و مشکل اینجاست که من روش کراش دارم و همیشه دلم میخواست بهش نزدیک بشم... تنها نزدیکی من بهش موقع تمرینه اونم فقط وقتایی که مثل سگ کتکم میزنه نهایتا ممه هاش بهم بخوره، آرزومه یکبار ممه هاشو بدون لباس لمس کنم، ولی مثل اینکه سخته و باید نقشه بریزم یعنی خر میشه...؟
مِی و آقاییش هربار که باهم قرار میذارن کار به سکس ختم میشه،یه روز که دوست پسرش پول هتل نداشت قرار شد یجای معمولی باهم قرار بذارن،مِی خوشحال بود از اینکه بالاخره دارن یه قرار عادی باهم میذارن و سکسی در کار نیست،اما برای یه سامورایی همه جا ژاپنه و دوباره دوست پسرش سکس میخواد.
آمانو یه دختر لاغر بود،یه شب روبروی آسمون داشت آرزو میکرد که بدنش و خصوصا سینه هاش از این چیزی که هستن بزرگتر بشن،همون موقع بود که یه چیز بیگانه ظاهر شد و وارد بدن آمانو شد،این موجود آمانو رو باهوش تر،ورزشکار تر و خوشگل تر کرد و اندازه ی سینه هاشو چندبرابر چیزی که بودن کرد....
دختر روباه مرموز توسط یه پسر تمام انسانی نجات پیدا کرد،حالا این دختر بزرگ شده و به کل مردهای منطقه ی رد لایت کوس میده و اونهارو به بهترین شکل ممکن از سکس راضی و خوشحال میکنه،اما او هنوز عاشق پسریه که قبلنا نجاتش داده بود و الان خیلی وقته ندیدتش....
اگه اونجاتو نشونم بدی منم بهت نشون میدم! چند روزی میشه که همکلاسی دخترم سر کلاس نیومده، پس رفتم تکالیف رو بهش نشون بدم. اما یه چیز عجیب... چرا انقد نقاشی کیر و کص توی خونه اش هست؟
موقع تنهایی،وقتی که کیرت هوس یه کوس خیس و آبدار تپل کرده هیچی بهتر از یه دختر بدن شکلاتی بهت مزه نمیده،اونموقست که دلت میخواد صبح تا شب کص نرم ش رو روی کیرت حس کنی.
امتحانات نهایی همیشه سخت و آزاردهنده ان خصوصا برای نوزومو کون که پدر و مادرش هیچ حمایتی ازش نکردن،دوست دوران کودکی نوزومو نتونست اون رو به حال خودش رها کنه و اجازه داد فقط برای یک ماه توی خونه ی خودش زندگی کنه،نوزومو توی مدت کوتاهی دوست دوران کودکی خودش رو به چشم یک دختر همخونه ی همه چی تمام میبینه و عاشقش میشه ولی یادمون باشه که زندگی مشترک اونا دقیقا بعد از یک ماه به پایان میرسه!!!