این پرستار دختر بیشتر از اون چیزی که یادش هست نسبت به کیتا احساسات داشته،و ناگهان متوجه میشه که کیتا داخل بیمارستانی که اون کار میکنه بستری شده...آیا این پرستار مهربون با ممه های نرم و حشریت زیادش میتونه خودشو کنترل کنه؟ یا شهوت اونو فراتر میبره...
تو هم دلت میخواد سینه هامو بخوری؟ همه چی از این جمله شروع شد، تاکویا که مخفیانه به زن داداشش حس داشت،توی شبی که زن داداشش مست بود پیشنهاد شیر خوردن از ممه های کراشش رو شنید و اینطور شد که شوخی شوخی همه چی،رو به جدی شدن رفت و ممه های زن داداش شروع به شیر دادن کرد...