زن خانه دار ممه گنده زمان خیلی زیادی میگذره که با شوهرش سکس نداشته و تازه متوجه شده که شوهر و دخترش که بچه ناتنیشون هست خیلی به هم نزدیک شدن ولی با همه این بگایی ها اون دلش کیر میخواد...
انگار به نظر میرسه یه دیو درون این پسر بیدار شده،قدرتی که قبلا داشت دوباره به یکباره پیداش شده. حالا وقت انتقام از همه ی اون دختراییه که مسخرش میکردن...
اون،سالهاست که محافظ خونه ست و کارش رو هم به خوبی انجام میده،اما این بار تهدید شده که اگه بخواد کاری بکنه براش بد تموم میشه.. اما این مرد با بکار گذاشتن دوربین توی خونه سعی میکنه از لخت رینا فیلم بگیره تا از اون برای اهداف خودش استفاده کنه و به خواسته هاش برسه...
همه چیز و همه کس برای این دخترها مثل اسباب بازیه، اسباب بازی هایی که یا برای استفاده یا نابودیه،این داستان یه پسر چاق تنهاس که در کنار اون دخترا هیچ تفاوتی با یه مورچه نداره و بعد از اینکه متوجه میشن که پسر داستان توی دستشویی داره لباس های زیر رو بو میکنه و جق میزنه،هرگز بهش اجازه نمیدن که بدونه آخر ماجرا چی میشه...
این دخترها هرروز با من مثل یه برده رفتار میکنن. تنها انتقامی که میتونم ازشون بگیرم اینه که توی رویاهام به یادشون جق بزنم و بکنمشون.
شخصیت اصلی داستان،یه پسر بلند پروازه که آرزوی فتح جهان رو توی سرش داره،توی اولین قدم اون قصد داره کل دخترای کلاسشو حامله کنه که متاسفانه توی مدرسه ای که همشون پسرن این کار غیر ممکن بود،پس بخاطر همین خودشو توی آموزشگاه دخترونه ثبت نام میکنه و....
در حالی که پدر و مادر چیساتو خونه نبودن،عموش به خونه ی اونا اومد و از اتاق چیساتو سر دراورد وقتی وارد اتاق شد بدن چیساتو رو دید که توجهشو جلب کرد و بعد از مدتی همه ی لباس زیرهای خونه رو دید زد و اونقدر حشرش رفت بالا که فقط سکس میتونست آرومش کنه....
یک دختر جوان،زیبا،کوچک و معصوم که پشت مادر مجرد خودش قایم شده کارهای مادرش رو زیرنظر داره و میدونه که مادرش یه زن شاغله که هیچ دوست پسری نداره ولی همسایه ی اونها پسریه که در جریان کمبود های جنسی این خونواده هست...
مگه ممکنه یه آموزش فوق جذاب سکسی توی همچین ساحل قشنگی باشه؟ اونم با کلی سوتین و شورت بندی که هوش از سر آدم میبره....
یه زوج عاشق که به فکر ازدواجن،خونه ی خالی ندارن و شاید مجبور بشن داخل خونه ی پدر تومویا زندگی کنن و اونجا باهمدیگه سکس های فراوان داشته باشن،دقیقا از همینجاست که داستان شروع میشه...
دوستای بچگی که عاشق هم شدن به هم قول میدن که همیشه پیش هم باشن. دختره ستاره دو میدانیه که سخت تلاش کرده تا توصیه نامه همون مدرسه ای رو بگیره که عشقش اونجاست. کیربختانه به نظر میرسه مربی مادرجنده دو میدانی از دختره سو استفاده میکنه و ...
با این وسیله هرکسی رو که دلت میخواد هیپنوتیزم کن و هرکاری خواستی باهاش بکن! البته اگه کار کنه...
یه پسر دبیرستانی با دختر رویاهاش که قیافه ی کیوت و کون و ممه ی فوق هاتی داره وارد رابطه میشه ولی دختر انتظارات دیگه ای داره،اون به یه مردی نیاز داره که همزمان که با دستاش اسپنک های محکم و آبدار به کونش میزنه کص تنگش رو به اوج لذت برسونه....
یه توله روباه کوچولو که توی تله افتاده توسط یه انسان نجات پیدا میکنه. روباه از خدا خواست که واسه اون مرد جبران کنه خداهم توله رو تبدیل به یه آدم روباه نمای کوچولو کرد.. اما وقتی روباه میخواست لطف اون مرد رو جبران کنه دیگه دیرشده بود و اون مرد فوت کرد ولی قبلش یه وصیت به دختر کرد: مسافرخونه منو رونق بده...